خوشحالم که امروز فرصتی دارم تا دربارهی یکی از مهمترین دغدغههای دنیای امروز با شما صحبت کنم: رنج، معنا و انسان در جهان شتابزدهی مدرن.
دنیای کمیت، انسانِ خسته از کیفیت

رنه گنون، متفکر سنتگرای فرانسوی میگوید: «ما در عصر سیطرهی کمیت بر کیفیت زندگی میکنیم.» در جهانی زندگی میکنیم که با عدد، سرعت و مقایسه تعریف میشود.
به ما میگویند: «بدو! عقب موندی! هنوز به هیچ جا نرسیدی!» و در این میان، انسان بودن دشوار شده است. چرا؟
چون انسان ذاتاً خلاق است؛ میخواهد معنا بسازد، نه فقط بیشتر بدود.
اما در دنیایی که «بیشتر داشتن» ارزش است، «بهتر زیستن» فراموش میشود.
ما در فرهنگی زندگی میکنیم که به ما میگوید: «زودتر انجام بده، فکر نکن، فقط حرکت کن!»
اما این شتاب، بیشتر در خدمت سرمایهداری است تا رشد انسانی.
در این مسیر، فراموش میکنیم از خود بپرسیم:
- چرا باید موفق شوم؟
- موفقیت برای من یعنی چه؟
- زیبایی در نگاه من چه معنایی دارد؟
ما با معیارهایی زندگی میکنیم که دیگران ساختهاند؛ زیبایی، موفقیت و حتی معنا را از نگاه بازار میفهمیم، نه از درون خود.

ذهن؛ کارخانهای همیشه بیدار
اگر چند ثانیه سکوت کنید، میبینید ذهنتان بیوقفه در حال ساختن است. هزاران فکر در یک لحظه شکل میگیرند، تحلیل میشوند، میگذرند.
اما سؤال اینجاست:
- آیا میدانیم ذهنمان در حال ساختن چه چیزی است؟
- آیا اختیار فکر کردن خود را داریم؟
ذهن انسان، منبع خلاقیت است — اما اگر هدایت نشود، میتواند منبع اضطراب هم باشد.
ما آنقدر در هیاهوی رقابت و مقایسه غرق شدهایم که یادمان رفته برای چه میجنگیم.
انسانهای غیرعادی، سازندگان جهان
جهان را آدمهای «معمولی» نساختند.
از داستایوفسکی تا ونگوگ، از داوینچی تا استیو جابز ، هیچکدام نرمال نبودند. آنها رنج کشیدند، سوختند و جهان را دوباره خلق کردند.
ارزش انسان در میزان رنجی است که میکشد و آن را معنا میکند. روانشناسی مدرن شاید ما را به تعادل دعوت کند، اما جهان به آدمهای رنجکشیدهی اندیشمند نیاز دارد، کسانی که درد را میفهمند و از دل آن، خلاقیت میسازند.

رنج، بخش حذفناپذیر زندگی است. اما دشمن ما نیست، آینهای است که انسان را صیقل میدهد. اگر با رنج خود آشتی کنیم، میتوانیم از دل آن به معنا و رهایی برسیم.
رشد واقعی، در لحظهی پذیرش درد آغاز میشود.
زیبایی در یکتایی نهفته است و در نهایت، هیچ «درست کلی» وجود ندارد. هرکس باید درستِ خودش را کشف کند.
سخن پایانی اینکه زندگی مسابقه نیست.
جهان به انسانهایی نیاز دارد که بایستند، فکر کنند و از دل رنج، معنا بسازند.
به قایق خود فکر کنید — شاید مسیرش کوتاهتر یا پرپیچتر باشد،
اما اگر از دل خود ساخته شده باشد، همان بهترین است.
با خودتان، با رنجتان و با مسیرتان آشتی کنید.
جهان را همین انسانهای رنجکشیدهی خلاق تغییر میدهند.